(( قانون اکثریت ))

بنام خدای سبحان

 حتما" تاکنون به این موضوع توجه کرده اید که درهر مجلسی ، هیئتی ،جمعی و یا کشوری که بخواهند قانون و یا حکمی را به تصویب برسانند از فرمول غلبه اکثریت بر اقلیت استفاده میکنند و معمولا" هم ظاهرا" جواب میدهدو رضایت اکثریت را هم شامل میشود. اما آیا واقعا" همیشه قانونی و یا مصوبه ای را که اکثریت به تصویب میرساند درست و حق است؟

من میخواهم روی این موضوع کمی تأمل کنم وبه بررسی آن بپردازم .

حتما" شما در رشته ای تحصیل کرده اید و یا کسب مهارتی نموده اید و یا حداقل تجربه ای کسب نموده اید که میتوانید در آن رشته حرفی برای گفتن داشته باشید. حال اگر در جمعی ده نفره قرار بگیرید که هیچکدام از آن افراد تخصص شمارا نداشته باشند و بخواهید به موضوعی بپردازید که در حیطه تخصص شماست و هر نه نفر دیگر نظری برخلاف نظر شما داشته باشند ولی شما بدانید که حق مطلب آنچیزی است که شما میدانید و روی آن تحصیل کرده اید و یا کسب تجربه و یا مهارت کرده اید آیا خواهید گفت که چون نه نفر یک نظر دارند و من تنها یک نظر خلاف نظر آنهادارم پس حق مطلب با آنهاست و به حقانیت نظر آنها شهادت دهید؟ قطعا" اینطور نیست. هر چند ممکن است که به مصوبه آنها تن در دهید و تابع اکثریت باشید اما هرگز در درون خود نخواهید پذیرفت که به قانون حقی تن در داده اید و این متاسفانه مشکل بشریت در طول تاریخ بوده است و هرقدر هم علم تخصصی تر شده است این مشکل نمود بیشتری بخود پیدا کرده است .

شما این مطلب را ببرید در حوزه کلان مثل شهر ، استان ، کشور ، مجامع بین المللی مثل سازمان ملل و  در همه مجامع از همین فرمول استفاده میشود ، غلبه حرف اکثریت بر اقلیت و این مبنای قانون دمکراسی را تشکیل داده است و خیلی هم زیبا و منطقی به نظر میرسد و اگر هر کس بخواهد زیر بار این قانون نرود بشدت محکوم به خودکامگی، تک روی و دیکتاتوری میشود و البته در جهان کنونی باید هم همینطور باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود اما من منظورم چیز دیگریست . میخواهم بگویم آیا همیشه بصرف اینکه اکثریت یک چیزی میگوید دلیل میشود که آن مطلب درست است؟ با اندک تأملی  در بالا بنظر میرسد اینطور نیست و حرف اکثریت دلیل بر درست بودن نیست

 قوانین انسانی و اجتماعی هم از معضل مستثنی  نیست. با توجه به تخصصی بودن لایه های متعدد روحی و روانی واجتماعی انسان قوانینی که برای او تصویب میشود فقط در صورتی حق ودرست است که از ناحیه یک صاحب نظر و یا متخصص شناخت انسان و در بهترین حالت خالق اثر تصویب شده باشد. برای بهتر روشن شدن مطلب یک مثال دیگر میزنیم : آیا تا الان شده که وسیله ای را خودتان ساخته باشید؟  یا اثری را خلق کرده باشید و یا لباسی دوخته باشید و یاحتی غذایی پخته باشید؟ چه کسی بهتر از خودتان میداند که چه مکانیسمی در خلق آن اثر بکار برده اید؟ چه کسی بهتر از شما میداند که نقاط ضعف و نقاط قوت آن اثر چیست؟ و بلاخره چه کسی بهتر از شما صاحب نظر در مورد این اثر شماست؟ قطعا" هیچکس حتی اگر دهها نفر نظری مخالف نظر شما بدهند اما شما خواهید گفت : من میدانم چه چیزی خلق کرده ام و در مورد روش استفاده از آن از همه محق تر هستم حتی اگر دهها و صدها نفر خلاف نظر من بگویند.

خوب حال در مورد خلقت هستی ، زمین ، آسمان ، انسان و ....، نمیتوانیم بگوییم که بهترین و برحق ترین نظر را خالق آن یعنی خدای سبحان میدهد و بهترین قانون را او برای این سوژه های خود وضع مینماید؟  آیا نمیتوانیم بگوییم قانون الهی برحق ترین قانون است حتی اگر همه انسانهای روی زمین بگویند نه و قبول نداشته باشند؟

قانون خدایی را که برای از لحظه بدنیا آمدن تا آخرین لحظه در قبر گذاشتن انسان و حتی بعد از مرگش قانون گذاشته است و هیچ کم و کسری برای انسان بجا نگذاشته است را کنار بزنیم و تن به قانون انسانهایی بدهیم که هزاران نوع حب و بغض و نفس و غرایز و ... در آن دخیل است و بگمان خود برای سعادت بشر وضع شده است؟ قوانینی که وضعیت بشریت را به اینجا رسانده است که الان میبینید.برتری طلبی و تجاوز به حقوق یکدیگر تبدیل به ارزش شده است و عدالت توام با رویکرد الهی تبدیل به ضد ارزش. آیا واقعا " این منطقی و عقلانی و حق است؟

حال از طرف دیگر اگر تن به فرمول غلبه اکثریت بر اقلیت هم ندهیم اداره جهان غیر ممکن میشود و تمام ارکان جوامع ازهم گسیخته میشود وبقول معروف سنگ روی سنگ بند نمیشود . خوب برای همین موضوع هم خدای سبحان راه حل گذاشته است و بهترین راه حل هم راه خداست . خدای سبحان برای این مشکل بشریت هم میفرماید:  کثرت در جهت وحدت و توحید .

یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر اختلافی در بین انسانها وجود دارد در جهت توحید و در زیر چتر قانون و قاموس الهی و بر طبق فطرت انسانها که فطرت الله میباشد قابل طرح و بحث است. یعنی در تمام اختلافات نظری و عملی معیار او رادر نظر گرفتن و در جهت او حرکت کردن.باز اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم میتوانیم بگوییم قانون اساسی را قانون الهی بدانیم و تمامی قوانین رابر اساس آن تصویب و تنظیم کنیم.

پس بهترین راه حل مشکلات بشریت پیروی از قانون اوست نه آنچه اکثریت انسانها بدون در نظر گرفتن نظر اوتصویب میکنند. من الله توفیق

۵  دی  ۱۳۹۱