بنام خدای سبحان

بهترین کشوری که دیده ام

چون من به حدود ۴۰ کشور دنیا در ۴ قاره جهان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب  زمین در طول ۶ سال جهانگردی ،مسافرت کرده ام ودر بعضی از آن کشورها ماهها و سالها اقامت گزیده ام  گاها" از من سوال میشود که : در میان تمام کشورهایی که رفته ای کدام مملکت را بعنوان بهترین کشور انتخاب میکنی؟

من در جواب بدون درنگ میگویم : ژاپن

و آنها هم بلافاصله سوال میکنند : چرا؟

میگویم : چون ژاپن کشوریست که در آن دروغ وجود ندارد. مردم ژاپن با معنی دروغ و فریب بیگانه اند . ژاپن مردمانی سخت کوش ، متعهد ، صادق ، مهربان و بسیار مقاومی دارد مردمی با فرهنگ شرقی ولی با تکنولوژی بسیار پیشرفته که شبیه آن را نه در اروپا و نه در آمریکا نمیتوان دید.

تصورش را بکنید در کشوری باشید که وقتی حرفی را میزنید مخاطب شما اصلا" و ابدا" گمان نمیکند که ممکن است شما دروغ بگویید پس کاملا" باور میکند و وقتی او سخن میگوید شما هم مطمئن هستید که او راست میگوید پس سخنان او را صددرصد باور میکنید. آیا همین یک عامل دلیل بر بهترین کشور دنیا نمیتواند باشد؟ مگر نه این است که بزرگان دین ما گفته اند : دروغ مادر تمامی فسادها در روی زمین است؟

وقتی منشا تمامی فساد ها در زمین که ریشه در دروغ دارد خشکانده شود چقدر مشکلات حل خواهند شد؟

در اینجا به خاطره ای در ژاپن اشاره میکنم که گویای صحت ادعای من میباشد :

در دفعه سومی که به ژاپن میرفتم وقتی به فرودگاه ناریتای توکیو رسیدم و بعد از مرحله پاسپورت برای مرحله گمرک میرفتم و یک آقای ایرانی هم در جلوی من بود. که ظاهرا وسایلی بهمراه داشت که مشمول هزینه گمرکی میشدو میبایست مبلغی را برای حق گمرکی پرداخت میکرد و چون طبق معمول با ین ژاپن مبلغ قابل توجه ای میشد ایشان یک عدد اسکناس ۵۰ دلاری را درون پاسپورت خود گذاشت و بعنوان رشوه به مامور گمرک داد و وقتی ماموراسکناس را در پاسپورت دیدبا زبان ژاپنی ، انگلیسی دست وپا شکسته و ایما و اشاره به این آقای ایرانی گفت : آقا جان من صندوق نیستم و شما برای پرداخت حق گمرکی باید به باجه cashier که با دست نشان میداد مراجعه کنید.

مرد ایرانی اینبار به جای ۵۰ دلاراسکناس ۱۰۰ دلاری در پاسپورت گذاشت و تسلیم مامور گمرک کرد. اما اینبار نیز مامور ژاپنی ایشان را به باجه دریافت پول راهنمایی کرد. یعنی اینکه این مامور ژاپنی بنده خدا متوجه نمیشد که منظور آقای ایرانی دادن رشوه است !!! چون رشوه برای او تعریف نشده بود.

حال بگذریم که چه اتفاقی افتاد و وقتی مامور ژاپنی متوجه منظور او شد بسیار ناراحت شد و این را توهینی به خود تلقی کرد و علاوه برگرفتن حق گمرکی ظاهرا" جریمه هم کرداما نکته ای که میتوان در اینجا نتیجه گیری کرد این است که این نمونه ای بود از بیگانگی مردم ژاپن با دروغ ، رشوه و ...

دیزنی لند توکیو

 

 

نمونه دیگر از فرهنگ غنی ژاپنی ها را قالب یک خاطره دیگر بیان میکنم :

دفعه دومی که به ژاپن رفته بودم همسرم هم همراه من بود.. در آن سفر چون میخواستم برای ایرانی های مقیم توکیو و یوکوهاما خدمات دندانپزشکی ارائه دهم نیاز به یک کمپرسور کوچک پرتابل داشتم که برای تهیه آن من را به فروشگاهی بنام توکیو هندز (Tokyo Hands) راهنمایی کردند ، فروشگاه زنجیره ای بسیار بزرگ و بسیار غنی که ازشیر مرغ تا جان آدمیزاد هرچی میخواستی میتوانستی در آن فروشگاه پیدا کنی. شعبه فروشگاهی که ما به آن مراجعه کرده بودیم واقع در یوکوهاما بود که حدود ۶ طبقه بود که مساحت هر طبقه آن در حدود اندازه یک سالن مسابقات ورزشی مثل سالن سرپوشیده انزلی بود.

آنروز وقتی که ما (من و همسرم و یکی از دوستان که مسلط به زبان ژاپنی بود ) مراجعه میکردیم ساعت حدود ۶/۳۰ غروب بود و طبق برنامه کاری فروشگاه ساعت ۸ باید تعطیل میشد. وقتی از قسمت اطلاعات فروشگاه سوال کردیم که به کدام قسمت برای پیدا کردن کمپرسور باید مراجعه کنیم مارا به طبقه پنجم راهنمایی کردند.

وقتی به قسمت مربوطه رفتیم مسئول مربوطه از ما سوال کرد که چه کمکی میتواند به ما بکند؟ من وسیله ای را به وی نشان دادم و از وی تقاضای کمپرسوری را کردم که با آن وسیله همخوانی داشته باشد. ایشان از ساعت ۶/۵ غروب شروع کرد به تست کردن کمپرسور ها با آن وسیله و ما نشسته بودیم و شاهد تلاش آن فرد ژاپنی بودیم تا اینکه ساعت ۸ شد و فروشگاه تعطیل شد . همه کارکنان رفتند درها بسته شد . ولی آن کارمند فروشگاه دست از تلاش برنداشته بود و همچنان  کانکتور های مختلف را وصل میکرد به کمپرسورهای مختلف تا اینکه کمپرسوری را پیدا کند که با وسیله ما همخوانی داشته باشد.

در کنار کوه فوجی یاما

 

 

وقتی ساعت ۱۰ شب شد من از خجالت از وی خواستم که دست از تلاش بردارد ولی او قبول نکرد و خلاصه ساعت ۱۱ شب کمپرسور مورد نظر ما را پیدا کرد و بما تحویل دادو بدون اینکه حتی یک ین ژاپن بخواهد گرانتر حساب کند مارا از طبقه پنجم ژاپن تا طبقه اول مشایعت کرد و در این مسیر شاید بیش از ۱۰ بار تاکمر خم میشد و تعظیم میکرد که جدا" باعث خجالت زدگی ما شده بود.

وقتی به طبقه همکف فروشگاه و جلوی درب خروجی رسیدیم من از  وی بکمک دوستم که زبان ژاپنی را مسلط بود سوال کردم که چرا تا اینموقع شب ماندی و درحالی که ۳ ساعت قبل فروشگاه تعطیل شد و همه رفتند ولی تو ماندی تایک کمپرسوری را پیدا کنی که نیاز ما را برطرف کند و مشکل ما حل شود . چرا؟ در حالی که او یک کارمند فروشگاه بود و صاحب فروشگاه هم نبود. ۳ ساعت کار اضافه آنهم بدون حقوق اضافه . چرا ؟ آنهم برای ۳ فرد خارجی  از نوع ایرانیش که مردم ژاپن در آن زمان بخاطر عملکرد برخی ایرانیان بی فرهنگ و مواد مخدر فروش اصلا" دید خوبی نسبت به ایرانیان نداشتند.

وی در جواب من گفت : از نظر ما ژاپنی ها مشتری یعنی (( اوکاسان )) یعنی در حد خدا . اگر اوکاسان نباشد من هم نمیتوانم وجود داشته باشم  شما باید باشید و از ما خرید بکنید تا ما بتوانیم ادامه حیات بدهیم. و وقتی با حالت خجالت زدگی ما روبرو شد گفت : شما ناراحت نباشید من این کار را برای شخص شما انجام ندادم بلکه برای موجودیت و بقای خودم این کار را انجام دادم و دوباره تا کمر خم شد و تعظیم کرد و با خداحافظی درب فروشگاه رابست و ما راهی خانه شدیم. در تمام راه خانه من بغض کرده بودم و چشمانم اشک میریخت از اختلاف فرهنگی بین ملت ایران و ژاپن  که آنها در کجا سیر میکنند و ما کجا؟ آنها چه تحلیلی دارند و ما چه تحلیلی .

 چرا جزیره ژاپن با وسعت یک استان اصفهان ما با ۱۲۷ میلیون جمعیت بدون کوچکترین منابع معدنی و ذخایر نفتی و با اقلیمی بسیار ناهنجار  به جایی میرسد که وقتی حتی در فروشگاههای کشورهای اروپایی و یا امریکا وسیله ای را که میخواهید اولین و بهترین را با ضمانت made in Japan به شما معرفی میکنند و فقط وجود اسم ژاپن برروی وسایل نشان از تضمین کیفیت و کارآیی آن وسیله میباشد. چگونه ژاپن ، ژاپن شد؟

اگر از ژاپن بخواهم بنویسم خیلی باید بنویسم چون در مدت نه ماهی که در ژاپن اقامت داشتم خیلی چیزهای عجیبی در آن کشور دیدم که بعد ها در هیچ نقطه جهان ندیدم .  این عوامل رشد نجومی کشور ژاپن من را وادار به تفکر کرد و مایه تعجب من شده بود و به ریشه های اختلاف بین ما و آن کشور فکر میکردم.

چیزهایی را که در ژاپن دیدم نه در ایران که نه در هیچ کجای دنیا حتی کشورهای توسعه یافته تر از ژاپن قابل رویت نیست و این را بجرأت میگویم که اگر ژاپنی ها کشوری مثل امریکا که خود یک قاره است و شامل ۵۲ کشور است را در اختیار داشتند دنیا و فضا را تسخیر میکردند . حال که در حد یک استان ما هستند بدون کوچکترین منابع معدنی و نفتی این شدند که تمام کشورهای صنعتی را پشت سر گذاشتندو رفتند جلو چه رسد که امکاناتی و ذخایر معدنی و نفتی  در اختیار میداشتند.

 از تلاش و پشتکار و دقت  و ووجدان کاری ژاپنی ها هر چی بگویم کم گفته ام. از ادب و فرهنگ و عنصر خانواده و حتی عمل به اعتقادات ژاپنی ها هر چه بگویم کم گفته ام. از شهامت و مقاومت و صبر و ایثار و روحیه مبارزاتی و شهادت طلبی در راه وطن ژاپنی ها هر چه بگویم کم گفته ام. بطوریکه در تاریخ جنگهای مختلف خصوصا" جنگ جهانی دوم رشادتهای ژاپنی هابخوبی ثبت شده است.

بگذار راحتتر سخن بگویم که من به چشم خود دیدم که چگونه کشورهای صنعتی حسرت تکنولوژی ژاپن را میخورند.تکنولوژی ای که در ژاپن در هر زمینه ای وجود دارد یک سر و گردن از تکنولوژی بکار گرفته شده در کشور های صنعتی بالاتر است . بگذارید فقط یک قلم از آن را بطور مثالی برایتان نقل کنم.

وقتی من برای اولین بار در سال ۱۳۷۶ به ژاپن رفتم دیدم که سالهاست که مردم ژاپن از موبایلهایی استفاده میکنند که خط تلفن با یک گوشی پیشرفته مجانی در اختیار مردم گذاشته میشود  که این گوشی ها نیاز به سیم کارت ندارد و ماهواره ای کار میکنند . این تکنولوژی هنوز که سال ۲۰۱۳ میباشددر هیچ کجای دنیا پیاده نشده است حتی اروپا. آنتن دهی و سرعت وکیفیت کار آیی آن موبایلها چندین برابر موبایلهاییست که با سیم کارت کار میکنند. حال در حال حاضر چه تکنولوژی ای در این زمینه بکار گرفته شده است حداقل من از آن بیخبرم.

 آیا شما میدانستید که در کشور ژاپن وسایل خانگی و یا وسایل زندگی ای تولید میشود که فقط مخصوص کشور خودشان میباشدو دارای کیفیت بسیار بالا و فوق العاده ای است که فقط و فقط با سیستم برق ومخابراتی خودشان کار میکند و بسیار بسیار بالاتر از مشابه آن وسایل با همان برند و مارک است که به کشورهای دیگر صادر میشود؟یعنی اگر آن وسایل خانگی یا صوتی تصویری و یا مخابراتی را به ایران بیاوریم قابل استفاده نیست.

آری اینها دلایل مختصری بود از اینکه چرا در بین اینهمه کشورهای صنعتی و درحال توسعه که رفته ام چرا ژاپن را به عنوان بهترین کشور بر گزیده ام.

البته بعدها که دوره سفر من بپایان رسید و وقتی به علل و عوامل پیشرفت و عقب ماندگی کشور ها فکر کردم مهمترین عامل پیشرفت و پسرفت کشورها را فرهنگ یافتم و من اینطور فهمیدم که تا فرهنگ ساخته و پرداخته نشود در هیچ زمینه ای پیشرفت حاصل نخواهد شد.فرهنگی که متکی به اعتقادات ، آداب و رسوم و همت مردمان همان کشور باشد نه فرهنگ وابسته و وارداتی حال چه از غرب و چه از شرق باشد.

من الله توفیق

۱ بهمن ۹۱

در یک میهمانی چای در یوکوهاما